گروه فرهنگی پژوهشی ضحی

نسخه آزمایشی
گروه فرهنگی پژوهشی ضحی

به نام خدای رحمان
این گروه باهدف تعمیق و کسب معارف الهی در مواجهه بامعادلات دنیای امروز و ورود عالمانه و عاشقانه به عرصه کار فرهنگی تشکیل شد.
این گروه با شروع و طراحی سیرمطالعاتی استاد متفکرشهید مطهری(ره) آغاز به کار کرد. بدین شکل که هرکدام از اعضاء گروه با مطالعه بخش مشخص شده کتاب، باحضور درجلسه هفتگی گروه به بیان نظرات و مباحث خود درباره بخش خوانده شده از کتب شهید به صورت مباحثه ای می پرداختند.
---------------
بدینوسیله از کلیه عزیزانی که مایل و علاقه مند به شرکت در جلسات گروه و عضویت در گروه دارند دعوت به عمل می آید.
یاعلی

طبقه بندی موضوعی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
 
آقایان علما و اساتید محترم! خیلى خوش آمدید. جلسه‌ى بسیار خوبى است. من مطالبى را عرض مى‌کنم؛ اگر بعد آقایان افاداتى داشتند، من آماده‌ام استفاده کنم.
 
این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیةاللَّه مطهرى (رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه) بلاشک یکى از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگى دارند و این کار بخشى از حق‌شناسى‌یى است که وظیفه‌ى همه‌ى ماست. البته در همایشها و تجلیل‌هایى که به این صورت انجام مى‌گیرد، بحثهاى جانبىِ مفیدى هم مى‌شود - بحثهاى علمى و فلسفى و غیره - که آنها هم مغتنم است؛ لیکن به‌نظر من محور اصلى در گردهمایىِ شما باید اولاً شخصیت فکرى و هویت روشنفکرى مرحوم مطهرى و نقش او در جریان فکرى و روشنفکرى اسلامى در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهرى نیاز داریم. در شخص شهید مطهرى نمى‌شود متوقف شد. بر پایه‌ى پیشرفتهاى فکرى و نوآورى‌هاى او باید جامعه و مجموعه‌ى فکرىِ اسلامى ما به نوآورى‌هاى دیگرى دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهرى‌هایى براى دهه‌ى 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهاى فکرى روزبه‌روز و نوبه‌نو وجود دارد. درباره‌ى هویت فکرى و روشنفکرىِ شهید مطهرى و نقشى که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعى ارائه نشده است. 

البته روى کتابهاى ایشان کار شده - کارهاى شایسته‌یى هم انجام گرفته - لیکن باید کارى را که مرحومشهید مطهرى در سالهاى دهه‌ى 40 و 50 در محیط فکرى این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکرى و اندیشه‌ى قوى و صائب خود وارد میدان‌هایى شد که تا آن‌وقت هیچ‌کس در زمینه‌ى مسائل اسلامى وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتى که آن روز در کشور رایج شده بود - افکار وارداتىِ ترجمه‌یىِ غربى و شرقى - یا مى‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمىِ عمیق و وسیع و تمام نشدنى کرد. ایشان، هم در جبهه‌ى مقابله‌ى با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ى مقابله‌ى با تفکرات غربى و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم مى‌خواهد، هم قدرت فکرى و اجتهاد در زمینه‌هاى گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع مى‌خواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ى اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است. در سابقه‌ى تاریخى ما افکار وارداتى وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذارى. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌هاى فکرىِ ناسالمى که وارد تفکرات علمى ما شده - چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ى ما، چه در کلام ما - پُر است؛ لیکن در دوره‌ى جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهاى نوبه‌نو - با جاذبه‌هایى که به‌طور طبیعى دارد - مرتباً وارد فضاى فکرى جامعه شد و به یک مواجهه‌ى صحیح و علمى ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و مى‌دیدیم؛ بعضى از مواجهه‌هایى که آن‌وقت صورت مى‌گرفت، علمى نبود؛ مقابله‌ى متعصبانه و از روى اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفى را رد مى‌کردند؛ نمى‌دانستند چیست؛ گوشه‌یى از یک حرف وسیع را مى‌گرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار مى‌دادند و با آن درمى‌افتادند و مقابله مى‌کردند. این، تحجر و توقف و مقابله‌ى غیرعلمى را تداعى مى‌کرد. یک عده تحت‌تأثیر جاذبه‌هاى افکار نو و وارداتى، مجذوب اینها مى‌شدند و سعى مى‌کردند اسلام و فکر اسلامى و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منتى هم سر دین مى‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌پسند و مردمى و قابل قبول کرده‌ایم! گاهى اوقات کاسه‌ى از آش داغ‌تر هم مى‌شدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش مى‌رفتند، براى این‌که نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردى دیدیم. نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهى و مباحث اجتماعى و سیاسى اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه‌ى از اسلام و احیاناً الحادى و بکلى بیگانه‌ى از دین کشاندند و منت هم سر اسلام مى‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌کس فهم و همه‌کس پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوى اینها انحراف بود. هنر شهید مطهرى در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمى - چه در زمینه‌ى علوم نقلى، چه در زمینه‌ى علوم عقلى - وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامى بود، روشن، ناب و بى‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلى هم حرف زدند و خیلى هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکرى، این نقش بسیار مهمى است؛ و این شد پایه‌ى تفکرات بعدى جامعه‌ى ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکرى اسلامى انقلاب و نظام اسلامى ما در بخش عمده‌یى متکى به تفکرات شهید مطهرى است؛ یعنى آنها پایه‌ها و مایه‌هاى اسلامى‌یى است که ما در تفکرات اسلامى از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامى منتهى شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهرى جایگاه امنى بود براى جوانهاى طالب و عاشق فکر اسلامى که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار مى‌گرفتند؛ مارکسیست‌ها یک‌طور، غربگراها یک‌طور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتّى در حوزه‌هاى علمیه. شهید مطهرى یک سنگر و یک مأمن براى این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ى این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهرى دایره‌ى کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتى که آقاى لاریجانى اشاره کردند، جلسات کوچکى بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلاً جلسه‌یى بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینى نمى‌کرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگى باقى خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهرى است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود. اگر درباره‌ى متفکران اسلامى، علما و فقهامان این نکته را در نظر بگیریم؛ مثلاً ببینیم نقش ملاصدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلى هویت علمى او تبیین کنیم، خوب و تأثیرگذار است. البته شیوه‌هاى هنرى جاى خود را دارد. به عقیده‌ى من، ما در زمینه‌ى شیوه‌هاى هنرى هنوز مهارت و زبردستى لازم را پیدا نکرده‌ایم تا بتوانیم کارى که مى‌خواهیم، بکنیم. چهره‌هاى علمى ما که گاهى در فیلمها و سریالها ظاهر مى‌شوند، نمى‌توانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبانِ خود پیدا کنند که آشنایان با این چهره‌ها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگرى از آب درمى‌آید، که باید در زمینه‌ى کار هنرى هم دقت بیشترى صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهرى باید آشکار شود. شهید مطهرى پهلوان میدانى بود که کسى وارد آن نشده بود.

 
نکته‌ى دوم که خوب است روى آن فکر شود، تداوم این جریان است. ما که نمى‌توانیم در شهید مطهرى متوقف شویم. درست است که الان هم بعد از بیست‌وپنج سال از شهادت این مرد، کتابهاى او جزو پُرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کتابها براى نسلهاى جویاى فکر متین و منطقى اسلام است و الان هم ما واقعاً بدیل و عدیلى براى مجموعه‌ى کتابهاى شهید مطهرى (رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه) نداریم و با این‌که کارهاى خوبى هم شده، بلاشک از لحاظ اهمیت و تأثیرگذارى و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛ لیکن جریان ورود در عرصه‌ى چالش با افکارى که وارد مى‌شود و نقادى علمى و برخورد صحیح با آنها و تفکیک صحیح از سقیم مواد و اجزاء آنها و تبیین فکر اسلامى در زمینه‌ى آنها باید ادامه پیدا کند، و این جزو وظایف مهمى است که وجود دارد. همان‌طور که عرض کردم، ما به مطهرى‌هایى در دهه‌هاى آینده احتیاج داریم. بعد از انقلاب اسلامى و تشکیل نظام اسلامى، فکر اسلامى مورد چالش جدى قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلاشک چالشهاى جدیدى را روزبه‌روز براى آن به‌وجود مى‌آورند؛ رها که نمى‌کنند. ما باید در این‌جا خود را آماده کنیم، و مى‌توانیم. سرمایه‌ى غنى و تمام نشدنى‌یى که امروز از فرهنگ اسلامى در اختیار ماست، در این مصاف امکانات خیلى فراوانى در اختیار ما مى‌گذارد؛ اگر ما اهل استفاده‌ى از اینها باشیم. حقیقتاً یک زرادخانه‌ى عظیم فکرى و فرهنگى در اختیار ماست؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم.
امروز خوشبختانه فضلاى جوانى هستند؛ من مى‌بینم. در حوزه‌ى قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمى، از لحاظ بلند نظرى و فکر قوى وجود دارند؛ باید وارد این میدانها شوند و حضور در این میدانها را گسترش دهند. امروز از دوره‌ى فعالیت مرحوم شهید مطهرى - یعنى سالهاى دهه‌ى 40 و 50 - نیاز ما بمراتب بیشتر است. آن‌روز نیاز ما یک‌طور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. گردهمایى و بزرگداشت شهید مطهرى را به این سمت‌ها بکشانید که کسانى تشویق بشوند وارد این میدانها شوند و براى مواجهه‌ى با امواج تبلیغاتى جدید وارداتى در همه‌ى زمینه‌ها آماده شوند؛ در زمینه‌ى فلسفه، در زمینه‌ى کلام، در زمینه‌ى مسائل گوناگون کشور که با مباحث اسلامى سروکار دارد.
 
امیدواریم خداى متعال همه‌ى ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانواده‌ى مکرم ایشان که به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبى داده شود که کتابهاى ایشان مثل کتابهاى سطح در حوزه‌هاى علمیه، حتماً خوانده شود.
بنده از چیزهایى که براى صاحبان فکر و کسانى که مى‌خواهند افکار اسلامى را براى مردم بیان کنند - مبلّغان دینى، اهل منبر، سخنگویان دینى - واقعاً لازم مى‌دانم، این است که یک دوره کتابهاى مرحوم مطهرى را بخوانند. شیوه‌یى پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهاى درسى بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه کتابهاى ایشان سهل التناول است؛ یعنى نگارشِ خیلى شیرین و خوبى دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلى بهتر بود. ایشان مى‌گفتند من از شنیدن سخنرانیهاى خودم اصلاً خوشم نمى‌آید؛ اما نوشته‌هاى خودم را که مى‌خوانم، خوشم مى‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان مى‌دادم؛ سخنرانى ایشان آنقدر جذاب نبود که نوشته‌ى ایشان. نوشته‌هاى ایشان حقیقتاً خیلى شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر اینها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهاى شهید مطهرى را خوانده باشند؛ که اگر مى‌خواهند کارى بکنند، «من بنى فوق بناء السلفى» باشد؛ یعنى بر اساس آن فکر و روى شانه‌هاى شهیدمطهرى بروند ان‌شاءاللَّه قله‌هاى بالاترى را فتح کنند و پرچم فکر اسلامى را به آن جاها بزنند.
 
ان‌شاءاللَّه موفق و مؤید باشید. از زیارت شما آقایان خیلى خوشحال شدیم. آماده هستیم اگر بیاناتى بفرمایید، استفاده کنیم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی